بی تعصب دمی با ما باش

در ای وبلاگ از نظرات اهل سنت سخن به میان می آید

بی تعصب دمی با ما باش

در ای وبلاگ از نظرات اهل سنت سخن به میان می آید

نمونه های قرآنی از اخلاق رسول الله (ص)

(نرم خویی، رأفت و رحمت، پیامبر رحمت و جلوه ها یی از محبت و رحمت ایشان، گوش دادن به سخنان و خوش بینی به مومنان، دلسوزی فوق العاده برای اُمت، فروتنی نسبت به مومنان)

تحقیق گردآوری : ابو أسماء

این رحمت خدا است در حق او و در حق ایشان که پیغمبر را برای آنان  مهربان کرده و نرمخویش فرموده است.اگر پیغمبر درشتخوی و سنگدل می شد دلها گرد او جمع نمی گردید. و خردها و اندیشه ها بدو نمی گرائید


نمونه های قرآنی از اخلاق پیامبر(ص)

(نرم خویی، رأفت و رحمت، پیامبر رحمت و جلوه ها یی از محبت و رحمت ایشان، گوش دادن به سخنان و خوش بینی به مومنان، دلسوزی فوق العاده برای اُمت، فروتنی نسبت به مومنان)

تحقیق گردآوری : ابو أسماء

<!--[if !supportLists]-->1-     <!--[endif]-->نرم خویی:

خدای متعال فرموده است:«فبما رحمة من الله لنت لهم ولو کنت فظا غلیظا القلب لانفضوا من حولک فاعف عنهم واستغفر لهم وشاور هم فی الأمر فإذا عزمت فتوکل علی الله ان الله یحب المتوکلین»[آل عمران/159]

از پرتو رحمت الهی است که تو با آنان  (که سر از خط فرمان کشیده بودند)نرمش نمودی .و اگر درشتخوی و سنگدل بودی از پیرامون تو پراکنده می شدند پس از آنان در گذر و برایشان طلب امرزش نما ودر کارها با آنان  مشورت ورایزنی کن. وهنگامی که(پس از شور و تبادل ارا)تصمیم به انجام کاری گرفتی (قاطعانه دست به کار شو)وبرخدا توکل کن چرا که خدا توکل کنندگان را دوست دارد.

این رحمت خدا است در حق او و در حق ایشان که پیغمبر را برای آنان  مهربان کرده و نرمخویش فرموده است.اگر پیغمبر درشتخوی و سنگدل می شد دلها گرد او جمع نمی گردید. و خردها و اندیشه ها بدو نمی گرائید ،چرا که مردمان نیازمند پناهگاه مهربان و رعایت بیشمار و خوشرویی بزرگوارانه و محبت و مودتی هستند که آنان  را در آغوش پر مهر خود گیرد و محتاج لرد باری و حوصله ای می باشند که بر نادانی و ناتوانی ونقصی که دارند ببخشاید و شتاب ننماید...مردمان نیازمند دل بزرگی هستند که با آنان  دادودهش داشته باشد نه اینکه محتاج بذل و بخشش ایشان باشند و بار اندوه های فراوانشان را بردارد و نه اینکه بار اندوه خود را سربار اندوه هایشان کند. آری آنان نیازمند دلی غمزدا نه غم افزایند.جویای دل بزرگی هستند که همیشه بدیشان توجه ومهربانی و بزرگمنشی و مودت و محبت کند و ایشان را بپاید و با خوشنودی از لوث آودگی هایشان بپالاید...دل رسول خدا این چنین بود.زندگی او با مردمان نیز این چنین بود .هرگز به خاطر خود خشمگین نشد و از ضعف بشری آنان  به تنگ نیامد و حوصله اش سر نرفت ،هیچ وقت از کالای فانی این جهان برای خود به کنار ننهاد و به جمع آن نکوشید. بلکه آنچه را که بدان دسترسی داشت با جوانمردانه در اختیار مردمان گذاشت،و بردباری و بزرگواری و عطوفت و مودت کریمانه ی خود را شامل آنان  کرد. کسی از آنان  با او معاشرت نورزید یا او را ندید مگر انکه دلش از دوست داشت او لبریز گردید. چرا که پیامبر(ص) جویبار بذل وبخشش وبزرگواری وبزرگ منشی را از چشمه ی پر آب نفس بزرگ وفراخ خود به سویش سرازیر می کرد.[فی ظلال القرآن /سیدقطب]

<!--[if !supportLists]-->2-     <!--[endif]-->رأفت و رحمت :

خداوند متعال فرمود:«ولقد جائکم رسول من انفسکم عزیز علیه ماعنتم حریص علیکم بالمومنین رئوف رحیم»[توبه/128]

به راستی که پیامبری از میان خودتان به سوی شما امده است که هر رنجی که شما می برید برای او گران می آید و سخت هوا خواه شما است و به مومنان رئوف و مهربان است.

در آیه ی فوق نخست فرموده : پیامبری از خودتان به سوی شما آمد . تعبیر«من انفسکم»شدت ارتباط و علاقه پیامبر را به مردم نشان می دهد؛ گویی پاره ای از جان مردم است. سپس به چند صفت از صفات ارزشمند پیامبر اشاره کرده است.و می فرماید «هرگونه ناراحتی و زیان و ضرری به شما برسد برای او سخت ناراحت کننده است» یعنی او نه تنها از ناراحتی شما خشنود نمی شود ،بلکه بی تفاوت هم نخواهد بود. او به شدت از رنجهای شما رنج می برد ،و اگر اصرار بر هدایت شما و جنگ های طاقت فرسای پر زحمت دارد. آن هم برای نجات شما و رهایی تان از چنگال ظلم و ستم و گناه و بدبختی است. و سپس می فرماید:«او سخت به هدایت شما علاقمند است»و به آن حرص می ورزد. «حرص» در لغت به معنی شدت علاقه به چیزی است، و جالب اینکه در آیه ی مورد بحث بطور مطلق می گوید:«حریص برشما»نه سخنی از هدایت به میان می آورد و نه چیز دیگر ،اشاره به این دارد که به هرگونه خیر و سعادت شما و به هر گونه پیشرفت و ترقی و خوشبختی تان عشق می ورزد.

پیامبر رحمت:

خداوند متعال در جای دیگر فرموده است« وما ارسلناک الا رحمة للعالمین»(انبیا/1ه7) ماتو را جز بعنوان رحمت جهانیان نفرستاده ایم.

جلوه ها یی از محبت و رحمت پیامبر:پیامبر(ص)نسبت به کودکان و زنان و ضعفا بسیار محبت و رحمت نشان می داد و به حیوانات هم رحم بسیار و امتش را وصیت می کرد که نسبت به حیوانات مهربان باشند.«اتقوا الله فی هذه البهائم اطعموها وارکبوها صالحة»در مورد این چهارپایان تقوا داشته باشید به آنها خوراک دهید وبا شیوه ی شایسته سوارشان شوید.(التکافل الإجتماعی فی الإسلام /دکتر مصطفی السباعی)

<!--[if !supportLists]-->1-      <!--[endif]-->رحمت پیامبر نسبت به مسلمانان: مردی از یمن به سوی پیامبر هجرت کرد و می خواست که در جهاد شرکت کند پیامبر به او فرمود: آیا پدر ومادرت در یمن هستند؟ گفت بله پیامبر فرمود: آیا از آنها اجازه گرفته ای ؟مرد گفت :نه پس پیامبر فرمود به نزد پدر و مادرت برگرد و از آنها اجازه بگیر اگر اجازه دادند جهاد کن و تا آنجه که می توانی با آنها نیکویی کن زیرا نیکویی به پدر و مادر بعد از توحید بهترین عمل است. می توان به تمام احادیثی که در مورد پدر و مادر بیان شده است اشاره کرد.

<!--[if !supportLists]-->2-     <!--[endif]-->رحمت پیامبر نسبت به مشرکین:پیامبر(ص) قبل از شروع جنگ بدر به یارانش فرمود:می دانم که بعضی از مردان بنی هاشم و دیگران به زور از مکه خارج شده اند و آنها انگیزه ای برای جنگ با ما ندارند پس اگر یکی از شما به کسی از بنی هاشم رسید او را نکشد و کسی که به ابالبحتری پسر هشام پسر حارث بن اسد (زیرا او در مکه از بد رفتاری با پیامبر دوری می کرد و از کسانی بود که جهت پاره کردن عهد نامه شعب ابی طالب اقدام کردند. را یافت او را نکشد وکسی که به عباس پسر عبدالمطلب رسید او را نکشد،زیرا او را به زور از مکه خارج کرده اند. (سیره ی ابن هشام/به نقل از کتاب جلوه هایی از اخلاق پیامبر)

<!--[if !supportLists]-->3-     <!--[endif]-->رحمت پیامبر نسبت به کودکان:پیامبر(ص) با کودکان بازی می کرد و آنها را در کنار خویش می نشاند و فرزندان عباس عمویش –عبدالله و عبیدالله- را به صف می کرد و می فرمود : هرکدام زود تر به من برسد فلان چیز را به او می دهم،و آنها مسابقه می دادند و روی سینه ی پیامبر(ص) می نشستند و پیامبر(ص) آنها را می بوسید و با آنها بازی می کرد.(جلوه های از اخلاق پیامبر)                      

<!--[if !supportLists]-->4-     <!--[endif]-->- اقرع بن حابس حابس پیامبر(ص) را در حال بوسیدن حسن دید گفت : من ده فرزند دارم و تا حال هیچکدام از آنها را نبوسیده ام پیامبر(ص)فرمود:آیا خداوند مهربانی را از قلب تو بیرون کشیده است؟ هرکس رحم نکند مورد رحم قرار نمی گیرد.«من لا یرحم لا یرحم» رواه مسلم.

<!--[if !supportLists]-->5-     <!--[endif]-->رحمت پیامبر نسبت به حیوانات:پیامبر(ص) روزی خرمای تازه را با دست راستش می خورد و هسته ی آن را به دست چپش گرفته بود . در این حال گوسفندی از آنجا عبور کرد و پیامبر با هسته ی خرما به گوسفند اشاره کرد و گوسفند از دست چپ پیامبر شروع به خوردن کرد .پیامبر(ص) بادست راست خود می خورد تا خرما را تمام کرد و گوسفند نیز راهش را گرفت و رفت. زنی بعلت بد رفتاری با گربه ای داخل جهنم شد.زیرا گربه را بند کرد و به او غذا نمی داد و رهایش نمی کرد تا از زمین غذایش را به دست آورد.

3- گوش دادن به سخنان و خوش بینی به مومنان:

خدای متعال فرموده است:« ومنهم الذین یؤذون النبی ویقولون هو أذن قل أذن خیر لکم یومن بالله ویؤمن للمومنین ورحمة للذین آمنوا  منکم والذین یؤذون رسول الله لهم عذاب الیم»[توبه/61]  

و از ایشان کسانی هستند که پیامبر را می آزارند و می گویند او زود باور است .بگو به سود شماست که زود باور باشد،که به خداوند و مومنان ایمان دارد و رحمت الهی برای کسانی از شما است که ایمان آورده اند و برای کسانی که پیامبر خدا را می آزارند عذاب دردناکی است.

در این آیه سخن از فرد یا افرادی است که پیامبر را با گفته های خود آزار می دادند و می گفتند «او انسان خوش باور و دهن بینی است» واژه ی اُذُن در اصل به معنی گوش است . ولی به اشخاصی که زیاد حرف مردم را گوش می دهند ،نیز این کلمه اطلاق می شود. آنها در حقیقت یکی از نقاط قوت پیامبر را که وجود ان در یک رهبر کاملا لازم است .به عنوان نقطه ضعفی تلقی می کرده واز این واقعیت غافل بودند که یک رهبر محبوب ،باید نهایت لطف ومحبت را نشان دهد .و حتی الإمکان عذرهای مردم را بپذیرد،ودر مورد عیوب آنها پرده دری نکند. – مگر در آنجا که این کار موجب سوء استفاده شود- وتا انجا که ممکن است در خانه را به سوی مردم بگشاید  سخنان آنان  را بشنود ودر براوردن نیازها و دستیابی به مصلحت مردم بکوشد.پیامبر یگانه رهبری بود که در این عرصه گوی سبقت را از همگان ربود واز دیدگاه قرآن الگویی جاویدان جهانیان شد.از این روی قرآن بلا فاصله اضافه می کند که :«و به آنها بگو اگر پیامبر گوش به سخنان شما فرا می دهد ،وعذرتان را می پذیرد وبه گمان شما زود باور است این به نفع شما است» زیرا از این طریق ابروی شما را حفظ کرده وشخصیت تان را خرد نمی کند ؛عواطف شما را جریحه دار نمی سازد وبرای حفظ محبت واتحاد و وحدت شما از این طریق کوشش می کند ،در حالی که  اگر او فورا پرده ها را بالا می زد ودروغگویان را رسوا می کرد در دسر فراوانی برای شما فراهم می آمد علاوه بر این آبروی عده ای می رفت ،راه بازگشت وتوبه نیز بر آنها نیز بسته می شد وافراد آلوده ای که قابل هدایت بودند در صف بد کاران جایی می گرفتند و از اطراف پیامبر پراکنده می شدند. یک رهبر مهربان و دلسوز و در عین حال پخته ودانا باید همه ی نارسایی ها را بفهمد ولی باید بسیاری از آنها را به روی خود نیاورد، تا آنان  که شایسته ی تربیت اند ،تربیت شوند  و از مکتب  او فرار نکنند و اسرار مردم از پرده بیرون نیفتد.این معانی در خود آیه نیز وجود دارد که خداوند در پاسخ عیب جویان می گوید:چنان نیست که او گوش به همه ی سخنان فرا دهد ،بلکه او گوش به سخنانی می دهد که به سود شما و نفع شما است ؛یعنی وحی الهی را می شنود  پیشنهاد مفید را استماع می کند وعذرخواهی افراد را در مواردی که به نفع آنها و جامعه است می پذیرد. سپس برای اینکه عیب جویان  از این سخن سوء استفاده نکنند و آن را دستاویز قرار ندهند چنین اضافه می کند: «او به خدا و فرمانهای او ایمان دارد و به سخنان مومنان راستین گوش فرا می دهد و آن را می پذیرد و به آن ترتیب اثر می دهد» یعنی پیامبر در واقع دو گونه برنامه دارد: یک برنامه برای حفظ ظاهر و جلوگیری از پرده دری ودیگری در مرحله عمل کاربرد دارد. در مرحله ی اول به سخنان همه گوش فرا می دهد و ظاهرا انکار نمی کند و در واقع اوج مردم دوستی و مردم داری را می نمایاند. ولی در مقام عمل تنها توجه او به فرمانهای خدا و پیشنهادها وسخنان مومنان راستین است. یک رهبر واقع بین باید چنین باشد واین بهترین راه تامین منافع جامعه است . از این رو می فرماید او رحمت برای مونان شما است.

4-دلسوزی فوق العاده برای اُمت:

خدای متعال فرموده است :«فلعلک باخع نفسک علی آثارهم إن لم یؤمنوا بهذا الحدیث أسفا» کهف/6]

و چه بسا تو جان خود را در کاروبار ایشان ،از شدت تأسف می فرسایی ،که چرا به این سخن ایمان نمی آورند.

در باره این آیه به چند نکته باید توجه کرد:

الف: «باخع » از ماده ی بخع (بر وزن فعل) به معنی هلاک کردن خویشتن از شدت غم و اندوه و به تعبیر دیگر (دق مرگ شدن)است.

ب) : کلمه «اسفا» که شدت غم و اندوه را می رساند تاکیدی است بر این موضوع.

ج): «آثار »جمع اثر در اصل به معنی جای پا است ،ولی به هر علامتی که از چیزی باقی می ماند اثر گفته می شود.

د): انتخاب این تعبیر در آیات فوق ،اشاره به نکته ی لطیفی است و آن این است که گاهی انسان از جایی می رود ،چون ماجرا تازه است آثار او باقی می ماند. ولی هنگامی که طول کشید ،آثار محو می شود؛ یعنی تو آنقدر از عدم ایمان آنها ناراحتی که حتی پیش از محو شدن آثار آنها می خواهی خود را از غصه هلاک کنی؛ این احتمال نیز وجود دارد که منظور از آثار اعمال و رفتار آنها باشد.

و): تعبیر به حدیث در مورد قرآن  اشاره به نوآوری این کتاب بزرگ آسمانی است؛ یعنی حداقل مقداری زحمت به خود نمی دادند که این کتاب تازه را با محتوای جدیدی که داشت مورد بررسی قرار دهند. و این دلیل بر بینهایت بیخبری است که انسان از کنار چنین موضوع مهم تازه ای بی تفاوت بگذرد. 

دلسوزی فوق العاده ی رهبران الهی

از آیات قرآن و تاریخ به خوبی فهمیده می شود که رهبران الهی  بیش از آنچه تصور می شود از گمراهی مردم رنج می بردند به ایمان آنها عشق می ورزیدند؛از اینکه می دیدند تشنه کامانی در کنار چشمه ی آب زلال نشسته اند و از تشنگی فریاد می کشند ناراحت بودند ؛اشک می ریختند؛ دعا می کردند شب و روز تلاش وکوشش داشتند،در نهان آشکار تبلیغ می کردند؛در خلوت و اجتماع فریاد می زدند و از اینکه مردم راه روشن و راست را جاگذاشته و به بیراهه می رفتند غصه می خوردند غصه ای جانکاه که گاهی آنها را تا سر حد مرگ پیش می برد! براستی تاچنین نباشد رهبری در مفهوم عمیقش پیاده نخواهد شد!گاه این حالت اندوه به قدری شدید می شد که جان پیامبر به خطر می افتاد و خدا او را دلداری می داد: همانطور که خداوند متعال فرموده است:«لعلک باخع نفسک الا یکونوا مومنین» گویی می خواهی خود را هلاک کنی که چرا اینان ایمان نمی اورند.سپس برای دلداری می فرماید :«ان نشأننزل علیهم من السماء آیة فظللت اعناقهم لها خاضعین » اگر مابخواهیم معجزه ای از آسمان بر آنان  نازل می نمائیم که گردنهایشان در برابرآن(خم گردد واز روی اجبار ایمان بیاورندو)تسلیم شوند(اما سنت و حکمت خدا مقتضی اختیار است و ثواب و عقاب را مترتب بر آن کرده است) شعرا/2-3   [فی ظلال القرآن]

در تعبیر قرآنی چیزی شبیه به سرزنش است درباره ی اینکه پیغمبر (ص) خویشتن را دلتنگ می دارد ومیازارد بدان خاطر که مشرکان ایمان نمی آورند: «بخع النفس» یعنی کشتن خود ... این هم به تصویر می کشد که چه اندازه پیغمبر(ص) از تکذیب ایشان در رنج بوده است .آخر او می دانسته است که به دنبال تکذیب ایشان چه عقابی و عذابی در انتظارشان است. این بود دلش به حالشان می سوخت و وجود و مبارکش از آن ذوب می شد و می کاست. [فی ظلال القرآن]

5-فروتنی نسبت به مومنان :

خدای متعال فرموده است :«واخفض جناحک لمن اتبعک من المومنین»[شعرا /215]

و در برابر مومنانی که از تو پیروی می کنند مهربان و فروتن باش»

این تعبیر زیبا کنایه از تواضع توأم با محبت و ملاطفت است .همان گونه که پرندگان هنگامی  که می خواهند به جوجه های خود اظهار محبت کنند بالهای خود را گسترده و پایین آورده و آنان را زیر بال و پر می گیرند.تا هم در برابر حوادث احتمالی مصون مانند و هم از تشتت و پراکندگی حفظ شوند ،پیامبر نیز مامور است مومنان راستین را زیر بال و پر خود بگیرد.

این بود پاره ای از اوصاف قرآنی پیامبر (ص) که اگر بخواهیم بیشتر درباره او بدانیم بهترین منبع قرآن کریم  می باشد چنانکه عایشه(رض) در موردش می فرمود : همانا اخلاق وی قرآن بود .

درود و سلام  و برکات خداوند بر خودش آل و اصحاب و پیروان صادقش تا قیامت .

منابع:

<!--[if !supportLists]-->1-      <!--[endif]-->تفسیر فی ظلال  /سیدقطب ترجمه دکتر مصطفی خرمدل. نشر احسان

<!--[if !supportLists]-->2-      <!--[endif]-->صحیح قصص الرسول /سعید یوسف ابوعزیز .چاپ المکتبة التوفیقیه

<!--[if !supportLists]-->3-      <!--[endif]-->بلوغ المرام/ ابن حجر عسقلانی

<!--[if !supportLists]-->4-      <!--[endif]-->فقه المنهجی /علی شربیجی و همکارانش .

<!--[if !supportLists]-->5-      <!--[endif]-->فتح الباری/ ابن حجر عسقلانی .

<!--[if !supportLists]-->6-      <!--[endif]-->المنجد/آذرتاش  آذر نوش.

<!--[if !supportLists]-->7-      <!--[endif]-->جلوه هایی از اخلاق پیامبر

<!--[if !supportLists]-->8-      <!--[endif]-->التکافل الإجتماعی/دکتر مصطفی السباعی

<!--[if !supportLists]-->9-      <!--[endif]-->تحفة الذاکرین /شوکانی

نظرات 1 + ارسال نظر
[ بدون نام ] دوشنبه 20 مهر‌ماه سال 1394 ساعت 03:53

www.safireshgh.net

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد