بی تعصب دمی با ما باش

در ای وبلاگ از نظرات اهل سنت سخن به میان می آید

بی تعصب دمی با ما باش

در ای وبلاگ از نظرات اهل سنت سخن به میان می آید

کتابهایی برای زندگی بهتر و سعادت دنیا و آخرت

http://www.bidary.com/article.aspx?id=268 

 

http://www.bidary.com/article.aspx?id=269 

 

http://www.bidary.com/article.aspx?id=267 پیروز شدیم ....... شکست خوردیم

 

http://www.bidary.com/article.aspx?id=266 اهل فارس در مدرسه یاران پیامبر (ص)

 

http://www.bidary.com/article.aspx?id=264 ابو ایوب انصاری 

 

http://www.bidary.com/article.aspx?id=261 آیا وقت آن نرسیده است که مسلمانان به خود آیند 

 

 http://www.bidary.com/article.aspx?id=260 پندهای امام جوزی رحمه الله 

 

 

http://www.bidary.com/article.aspx?id=259 آثار ناگوار گناه بر فرد و جامعه 

 

http://www.bidary.com/article.aspx?id=258 بسوی خوشبختی 

 

http://www.bidary.com/article.aspx?id=257 عطاء بن ابی رباح ؛ سرور فقهای حجاز 

 

http://www.bidary.com/article.aspx?id=256 سرنوشت احادیث از دوران پیامبر(ص) تا عمربن عبدالعزیز 

 

 http://www.bidary.com/article.aspx?id=255 (ام حبیبه) رمله (رض)دختر ابوسفیان 

 

 http://www.bidary.com/article.aspx?id=254 پندهای امام سفیان ثوری رحمه الله 

 

http://www.bidary.com/article.aspx?id=253 آزادی و بندگی 

 

http://www.bidary.com/article.aspx?id=252 ابوعبیده بن الجراح ؛ امین این امت 

 

http://www.bidary.com/article.aspx?id=251 قرآن کتابی شگفت انگیز 

 

http://www.bidary.com/article.aspx?id=249 اهمیت کسب دانش 

 

http://www.bidary.com/article.aspx?id=247 مختصری از فضائل روز جمعه و احکام آن 

 

http://www.bidary.com/article.aspx?id=244 اگر بو داشت کسی نمی نشست 

 

http://www.bidary.com/article.aspx?id=243 ابوبکر صدیق در میدانهای جهاد 

  

http://www.bidary.com/article.aspx?id=77 اهمیت نماز در اول وقت 

 

 

http://www.bidary.com/article.aspx?id=239 سیری در سیرت حکمین و ماجرای حکمیت 

 

http://www.bidary.com/article.aspx?id=237 واژه و اصطلاح 

 

http://www.bidary.com/article.aspx?id=235 حقیقت الحاد در نامهای خدای متعال 

 

http://www.bidary.com/article.aspx?id=234 استخاره 

 

http://www.bidary.com/article.aspx?id=233 زنی که از پیامبر دفاع کرد 

 

http://www.bidary.com/article.aspx?id=231 عثمان بن ابی العاص فاتح جزیره قشم 

 

http://www.bidary.com/article.aspx?id=230 داستان یک دستاورد 

 

http://www.bidary.com/article.aspx?id=224 برای مصیبت دیدگان 

 

http://www.bidary.com/article.aspx?id=222 عکرمه فرزند ابوجهل 

 

http://www.bidary.com/article.aspx?id=221 صفات بندگان نیک الله در قرآن 

 

http://www.bidary.com/article.aspx?id=215 راههای خیر بسیارند 

 

http://www.bidary.com/article.aspx?id=150 فتوحات قدس در طول تاریخ 

  

http://www.bidary.com/article.aspx?id=151 پرتوی از دروس سوره یوسف 

 

به سوی خوشبختی

در نقش شخصی دیگر بازی مکن و در دیگران ذوب مشو. اینچنین بودن، عذابی دائمی بدنبال دارد.

خیلی ها هستند که خودشان، صداها، حرکتها، سخنان، استعدادها وشرایط خویش را به باد فراموشی سپرده اند تا در شخصیت دیگران ذوب شوند، که نتیجه ی آن به زحمت افتادن، خود باختگی، خودسوزی، و اعدام هویت و موجودیت خویشتن است.

از پیامبر خدا آدم گرفته تا آخرین فرد آفریده شده، هیچ دو شخصی وجود ندارند که از نظر شکل ظاهری کاملا مثل هم باشند، پس چگونه ممکن است در استعداد و صفات رفتاری مانند هم باشند.

تو چیز دیگری هستی! هیچ کسی درطول تاریخ بمانند تو بدنیا نیامده و نخواهد آمد.
تو با « زید » و « عمرو » کاملا فرق داری ؛ پس خودت را درگودال تقلید، تظاهر و حل شدن در دیگران، گرفتار مکن.

براساس شکل ظاهری وویژگیهای خودت حرکت کن:

{قد علم کل أناسٍ مشربهم} (هر تیره‌ای از مردم، آبشخور خود را دانستند) [بقره: 60]
{ولکلٍ وجهة هو مولیها فاستبقوا الخیرات} (هر ملّتی را جهتی است [که] بدانجا رو می‌کند. پس به سوی نیکیها بشتابید) [بقره: 148]

همانگونه که آفریده شده ای، زندگی کن. آهنگ صدایت را تغییر مده، راه رفتن خودت را رها نکن. وجود خویش را با نور وحی صیقل بده. ولی موجودیت خویش را نابود مکن و استقلال خویش را از بین مبر.
تو رنگ و بوی مخصوص به خودت را داری و ما تو را با این رنگ و بومی خواهیم؛ زیرا تو اینگونه خلق شده ای و ما تو را اینگونه می شناسیم. «هیچ یک از شما دنباله رو نباشد» [ قسمتی ازحدیث نبوی ].

مردم در سرشت هایشان به دنیای درختان شبیه هستند که ترش وشیرین، کوتاه وبلند در آنها وجود دارد وباید هم اینطوری باشند. پس تو اگر مانند موز هستی، سعی نکن تبدیل به درخت « به » شوی ؛ زیرا زیبایی و ارزش تو در اینست که موز باقی بمانی.
تفاوت رنگها، زبانها، استعدادها وتواناییهایمان، نشانه ای از نشانه های خداوند بلند مرتبه است؛ پس با نشانه های او پیکار مکن.

گناه کن اما...

شخصی به نزد ابراهیم بن ادهم آمد و عرض کرد : ای شیخ ، نفسم مرا وادار به ارتکاب گناه می کند مرا پندی ده.

ابراهیم خطاب به وی فرمود: آنگاه که نفست تو را وادار به نافرمانی ومعصیت پروردگار نمود ، او را اطاعت نموده و گناه کن وهیچ باکی بر تو نیست اما به چند شرط.

مرد گفت: آنها را برایم بازگو کن.

ابراهیم فرمود: هرگاه خواستی مرتکب گناه شوی در جایی مخفی شو که خداوند تو را نبیند.

مرد گفت : سبحان الله.....چگونه خود را از او مخفی کنم در حالیکه هیچ چیزی از او پوشیده نمی ماند.

سپس ابراهیم گفت: سبحان الله..... آیا شرم نمی کنی که نافرمانی خدا را انجام دهی در حالیکه او تو را می بیند.

مرد ساکت شد و فرمود: بیشتر بازگو.

ابراهیم فرمود: اگر خواستی معصیت پرودگار را انجام دهی بر روی زمین او این کار را نکن.

مرد گفت: سبحان الله..... کجا بروم در حالیکه تمام گیتی از آن اوست.

ابراهیم فرمود: آیا از نافرمانی خدا شرم نمی کنی در حالیکه بر روی زمینش زندگی می کنی؟

مرد گفت: دیگر باز گو.

ابراهیم فرمود: هرگاه خواستی معصیت پروردگار را انجام دهی از روزی اش مخور.

مرد گفت: سبحان الله .... چگونه زندگی کنم در حالیکه تمام نعمتها از جانب او می باشد.

ابراهیم فرمود: آیا شرم نمی کنی معصیت خدا را انجام دهی در حالیکه او آب وغذایت را روزی ات می گرداند ونیرویت را حفظ می نماید.

مرد گفت: بیشتر باز گو.

ابراهیم فرمود: هنگامی که معصیت پروردگار را انجام دادی سپس فرشتگان به نزدت آمدند تا تو را با خود به درون آتش جهنم ببرند همراه آنها نرو.

مرد گفت: سبحان الله.... مگر من از چنین قدرتی بر خوردار هستم که بر آنها غالب شوم ؟ بلادرنگ مرا با خود خواهند برد.

ابراهیم فرمود: هنگامی که گناهانی را که مرتکب شده ای و در کارنامه اعمالت ثبت شده اند می خوانند آنها را انکار کن.

مرد گفت: سبحان الله.... پس کجایند فرشتگانی که اعمال انسان را می نویسند و مراقب کردار او هستند ، وکجایند شاهدانی که به سخن در خواهند آمد؟!!

سپس آن مرد گریست و راه بازگشت را در پیش گرفت در حالیکه این جملات را تکرار می کرد: پس کجایند فرشتگانی که اعمال انسان را می نویسند و مراقب کردار او هستند ، وکجایند شاهدانی که به سخن در خواهند آمد؟!!

سنت رسول الله (ص)

الله تبارک وتعالى بیان و تفسیر کتابش را بعهده پیامبرش واگذار نموده، برای او نیز گواهی داده است که آنچه که می گوید وحی ازطرف الله متعال است: ﴿وَمَا یَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى * إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْیٌ یُوحَى﴾. (النجم: 4).

هنگامی که پیامبر علیه السلام دارای چنین شأن ومنزلتی از طرف خداوند است، خداوند تعالی پیروی وفرمانبرداری ایشان را واجب، وعصیان ونافرمانی آن حضرت را حرام گردانده است، و می فرماید: ﴿أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ﴾. (النساء: 59).. ((خدا را اطاعت کنید ورسول الله را اطاعت نمائید)).

وهمچنین خدای متعال از آن کسانی که پیامبر را میانجی وحاکم در میان خود قرار نمی دهند، ودر مقابل فرمان ایشان سر تسلیم فرو نمی آورند ایمان را نفی می کند ومی فرماید:

﴿فَلا وَرَبِّکَ لا یُؤْمِنُونَ حَتَّى یُحَکِّمُوکَ فِیمَا شَجَرَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ لا یَجِدُوا فِی أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَیْتَ وَیُسَلِّمُوا تَسْلِیماً﴾. (النساء: 65).

 ((نه! سوگند به پروردگارت که آنان مومن بشمار نمی آیند تا زمانیکه در اختلافاتشان تو را حکم و داور قرار ندهند، وسپس ملالی در دل خود از داوری تو نداشته وکاملا تسلیم تو باشند)).

این آیه شریفه بطور واضح و آشکار بیان می کند که آنهای که مدعی ایمان به رسول الله، ومدعی محبت او هستند، بدون اینکه به سنتش عمل نمایند وبه حکمش گردن نهند اصلا ایمان ندارند ومومن نیستند.

باز در آیه دیگر خداوند ادعا کنندگان، و آن کسانی که با فرمان حضرت علیه السلام مخالفت می کنند، از افتادن در فتنه و عذاب دردناک برحذر می دارد وچنین می فرماید:

﴿فَلْیَحْذَرِ الَّذِینَ یُخَالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ أَنْ تُصِیبَهُمْ فِتْنَةٌ أَوْ یُصِیبَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ﴾. (النور: 63).

قرآن کریم با اسلوبهای گوناگون ومختلف مردم را بسوی ایمان به سنت وعمل کردن به آن دعوت می دهد و میگوید که: قرآن و سنت اساس این دین هستند.

هرگاه ایمان به پیامبر علیه السلام اصلی ازاصول ایمان باشد پس بنابراین ایمان به ((سنت)) او جز لاینفک وجدا نشدنی از ایمان به وی می باشد، زیرا که او صاحب این سنت می باشد.

در این بخش با سنت رسول محبوب اسلام صلى الله علیه وآله وسلم و علوم آن آشنا می شوید.

اخلاق مسلمان

اخلاق مسلمان

از جمله اهدافیکه پیامبران علیهم السلام  برای تحقق آن فرستاده شده اند تنظیم امور زندگی بشر به صورت دقیق و هدایت و راهنمائی آنها به راه راست، راه حق و حقیقت میباشد، قرآن کریم که آخرین کتاب آسمانی است در هر سوره و آیة مبارک آن مسائلی چون عقیده و عبادت و ادب و اخلاق و چگونگی امور زندگی ذکر گردیده است تا باشد که با تربیت سالم این انسان خاکی به مقام و منزلتی که خداوند تبارک وتعالی برایش برگزیده است نائل گردد.

هر شخصی که به الله و رسولش ایمان میآورد باید با اخلاق و اداب اسلامی آراسته گردد چنانکه قرآن امر نموده است که مسلمانان باید دارائی قلب پاک و زبان عفیف و اخلاق حمیده باشند خداوند تبارک وتعالی به مسلمانان می آموزد که چگونه با پیامبر صلی الله علیه و سلم سخن بزنند و چه آدابی را مراعات نمایند و  همچنان بر پا نمودن رابطة برادری که به اساس اخلاص و صداقت و خاص برای رضای خداوند باش درا به انسان ها می آموزد و چون ایزد متعال میخواهد که این رابطه همیشگی و مستحکم باشد مسلمانان را از تمسخر یکدیگر ، عیب جوئی، وغیبت و گمانهای بد و ناحق منع میکند و به آنها می فهماند که هدف از پیدایش اقوام و قبائل مختلف، شناخت و معرفت است و مرتبه و مقام در نزد خداوند تبارک و تعالی فقط در تقوی و پرهیزگاری است

پیامبر بزرگ اسلام صلی الله علیه و آله وسلم وعده داده اند: که کسی که اخلاقش نیکو باشد برای او خانه ایست در بالا ترین طبقات بهشت.

 چنانچه حضرت جابر رضی الله عنه روایت کرده که رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم فرموده اند: همانا از محبوب ترین و نزدیک ترین شما در مجلس من در روز قیامت کسی است که خوش اخلاق ترین شما باشد.

قرآن کریم

قرآن کریم سخن معجز خداوند و وحی نازل شده وی برای پیامبرش حضرت محمدبن عبدلله صلی الله علیه وآله وصحبه وسلم است، که در مصاحف مکتوب و از پیامبر صلی الله علیه وآله وصحبه وسلم به تواتر منقول و تلاوت اش عبادت می باشد.

برای تشریح این تعریف ناگزیریم پاره ای از مفاهیم را اندک توضیح دهیم:

سخن الله جل جلاله: اشاره به این است که قرآن سخن الله جل جلاله است.

معجز: اشاره به این است که بشر و جن از ساختن و آوردن سخنی این گونه، عاجز اند. موضوع اعجاز قرآن را در بحث جداگانه بررسی خواهیم کرد. همچنان با ذکر این قید، سخن پیامبر صلی الله علیه وآله وصحبه وسلم که با لفظ خود از آن تعبیر نموده است شامل این تعریف بوده و بیرون نمی شود.

وحی نازل شده وی برای پیامبرش حضرت محمد صلی الله علیه وآله وصحبه وسلم: هدف همان سخن و کلام الهی است که برای پیامبر خداY حضرت محمد صلی الله علیه وآله وصحبه وسلم نازل شده است، به اینصورت وحی الهی و سخنان او که برای انبیای دیگرش نازل کرده یا برای ملایک از این تعریف بیرون می شود و وحی را در یک بحث جداگانه مورد ارزیابی قرار می دهیم.

در مصاحف مکتوب و از پیامبر صلی الله علیه وآله وصحبه وسلم به تواتر منقول: با این قید احادیث قدسی و دیگر احادیث نبوی که وحی به شمار می روند و همچنان آیاتی که تلاوتشان نسخ شده است و دیگر در مصاحف نوشته نیستند و برخی قرائت هایی که به روایت های آحاد به ما رسیده اند، از تعریف بیرون می شوند. تواتر همان روایتی را می گویند که جمع زیادی آن را از اول تا آخر سند از جمعی به اندازه خودشان روایت کرده باشند که اتفاق همه شان بر دروغ محال می باشد.

تلاوت قرآن کریم عبادت می باشد: جز قرآن کریم دیگر تلاوت هیچ نصی از نگاه شرعی عبادت به حساب نمی آید. قرآن کریم یگانه کتابی است که هر حرف آن اجر دارد و تلاوتش عبادت است. این بدان معنی نیست که مطالعه و خواندن دیگر متون و نصوص خالی از اجر و ثواب است.

نام های قرآن کریم:

سه نام قرآن کریم خیلی مشهور است. البته که قرآن به قول برخی از دانشمندان چون سیوطی بیش از پنجاه نام دارد، چون کریم، مبارک و ... ولی وقتی به دقت به این اسماء بنگریم در میابیم که اکثر شان، صفت های قرآن اند تا نام های آن.

سه نام مشهور عبارت اند از:

1.  قرآن

در مورد قرآن که چه معنی دارد روایت ها و حرف های وجود دارد که مشهورترین آن ها عبارت اند از:

قرآن معنایش قرائت و خواندن است چنانکه خداوند تبارک و تعالی در قرآن کریم می فرماید: (إن علینا جمعه و قرآنه. فإذا قرأناه فاتبع قرآنه). (القیامه: 17-18)

2. کتاب

کتاب نام دیگر قرآن است که در قرآن شریف در تعدادی از آیه ها استعمال شده است، چنانکه خداوندجل جلاله می فرماید: (الحمد لله الذی أنزل علی عبده الکتاب و لم یجعل له عوجاً). (الکهف:1) یا (ذلک الکتاب لاریب فیه هدی للمتقین). (البقره:2)

3. فرقان

فرقان نیز نام قرآن است، چنانکه خداوند تبارک و تعالی می فرماید: (تبارک الذی نزل الفرقان علی عبده لیکون للعلمین نذیراً). (الفرقان:1) فرقان دو معنی دارد:

1. فارق و جدا کننده بین حق و باطل.

2. جدا شده از هم، طوری که آیه ها و سوره ها از هم جدا اند.

قرآن معجزه جاودان الهی

(سَنُرِیهِمْ آیَاتِنَا فِی الْآفَاقِ وَفِی أَنْفُسِهِمْ حَتَّى یَتَبَیَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ) (فصلت:53)

«ما به آنان (که منکر اسلام و قرآنند هرچه زودتر) دلائل و نشانه های خود را در اقطار و نواحی (آسمان و زمین) و در داخل و درون خودشان نشان خواهیم داد تا برای ایشان روشن و آشکار گردد که (اسلام و قرآن) حق است».

متعه یا ازدواج موقت

متعه یا ازدواج‌ موقت‌

اهل‌ سنت‌ آنچه‌ را که‌ شیعه‌ می‌گویند مبنی‌ بر اینکه‌ روایاتی‌ در کتب‌ حدیث‌ اهل‌ سنت‌ هست‌ که‌ نشانگر این‌ نکته‌ است‌که‌ ازدواج‌ موقت‌ ابتدا و برای‌ چند روزی‌ جائزه‌ بوده‌ را می‌پذیرند اما اختلاف‌ در اینجاست‌ که‌ اهل‌ سنت‌ می‌گویندروایات‌ دیگری‌ در همین‌ کتب‌ حدیث‌ شیعه‌ و سنی‌ آمده‌ است‌ مبنی‌ بر اینکه‌ ازدواج‌ موقت‌ که‌ چند روزی‌ در صدراسلام‌ حلال‌ و جائز بود ولی‌ بعداً خداود در تحریم‌ آن‌ آیه‌ای‌ نازل‌ فرمود و یاگوشت الاغ‌ که‌ ابتدا جائز بود ولی‌ رسول خداصلی الله علیه وسلم  برای‌ همیشه‌ آن‌ را تحریم‌ کرد.

لذا این‌ سه‌ مورد یعنی‌ متعه‌، شراب‌ و گوشت‌ الاغ‌ برای‌ همیشه‌ تحریم‌ و ممنوع‌ شده‌اند. کما اینکه‌ موارد دیگری‌ نیزهستند که‌ برای‌ همیشه‌ منسوخ‌ در کتاب‌ خدا ثابت‌ و معروف‌ است‌، هم‌ از اهل‌ سنت‌ و هم‌ از اهل‌ تشیع‌ کسانی‌ هستندکه‌ معتقدند گاهی‌ سنت‌ پیامبر قرآن‌ را نسخ‌ می‌کند. کما اینکه‌ در نهج‌ البلاغه‌ ص‌26 به‌ این‌ مورد اشاره‌ شده‌ است‌.همچنین‌ عدم‌ مخالفت‌ علی‌ رضی الله عنه  با نظریه‌ فقهی‌ عمر رضی الله عنه  مبنی‌ بر حرام‌ بودن‌ قطعی‌ و دائمی‌ ازدواج‌ موقت‌نشاندهنده‌ توافق‌ اصحاب‌ در حرمت‌ قطعی‌ این‌ امر است‌. چرا که‌ شأن‌ علی‌ رضی الله عنه  بالاتر از این‌ بوده‌ که‌ به‌ باطل‌ اعتراف‌کند و حق‌ را بپوشاند آنهم‌ در حالیکه‌ خداوند از اهل‌ علم‌ وعده‌ گرفته‌ که‌ حق‌ را بیان‌ کرده‌ و آن‌ را کتمان‌ نکنند. پیامبرصلی الله علیه وسلم  هم‌ می‌فرمایند: هر کس‌ حق‌ را پوشیده‌ نگهداشت‌، روز قیامت‌ دهانش‌ با آتش‌ بسته‌ می‌شود. علاوه‌ بر این‌ متعه‌ یاصیغه‌ای‌ که‌ اهل‌ تشیع‌ جائز می‌دانند و به‌ آن‌ سفارش‌ می‌کنند با ازدواج‌ موقتی‌ که‌ در صدر اسلام‌ و برای‌ مدت‌ محدودی‌جائز بوده‌ است‌ تفاوتهای‌ اساسی‌ و ریشه‌ای‌ دارد.

نخست‌ اینکه‌: شیعیان‌ ازدواج‌ موقت‌ را اصلی‌ از اصول‌ دین‌ می‌دانند. ابن‌ بابویه‌ قمی‌ در کتاب‌ من‌ لا یحضره‌ الفقیه‌ ج‌6ص‌366 می‌گوید: جعفر صادق گفت‌: صیغه‌ از دین‌ من‌ و پدران‌ من‌ است‌، هر کس‌ به‌ آن‌ عمل‌ کند به‌ دین‌ ما عمل‌ کرده‌ وهر کس‌ منکر آن‌ باشد منکر دین‌ ما شده‌ است‌.

همچنین‌ این‌ مطلب‌ در تفسیر منهاج‌ الصادقین‌ نوشته‌ کاشانی‌ ج‌2ص‌495 آمده‌ است‌.

تفاوت‌ دوم‌ اینکه‌: بنابر اعتقاد شیعه‌ کسی‌ که‌ منکر صیغه‌ باشد کافر و مرتد است‌. (منهاح‌ الصادقین‌ ج‌2 ص‌495)

سوم‌ اینکه‌:شیعه‌ صیغه‌ را همانند صدقه‌ می‌دانند که‌ غضب‌ خداوندی‌ را از شخص‌ دور می‌گرداند و خیالپردازی‌ نموده‌و می‌گویند پیامبر صلی الله علیه وسلم  گفته‌ است‌ که‌ هر کس‌ یکبار صیغه‌ کند از ناخشنودی‌ در امان‌ خواهد بود. (تفسیر منهاج‌الصادقین‌ کاشانی‌ ج‌2 ص‌493)

چهارم‌ اینکه‌:کسی‌ که‌ صیغه‌ می‌کند در ازای‌ این‌ عملش‌ بخشش‌ و غفران‌ الهی‌ شامل‌ حال‌ او می‌شود. ابن‌ بابویه‌ قمی‌ درص‌463 کتابش‌ من‌ لا یحضره‌ الفقیه می نویسد: در شب معراج جبرئیل به پیامبر گفت: ای محمد خداوند می گوید من آن زنانی را از امت تو که صیغه می کنند, بخشیدم.

مردم از امام جعفر صادق پرسید: آیا کسی که صیغه می کند پاداشی به او خواهد رسید؟ جعفر صادق در جوابش گفت: اگر برای رضای‌ خدا صبغه‌ کند هر کلمه‌ای‌ به‌ آن‌ زن‌ بگوید برایش‌ یک‌ نیکی‌ می‌نویسد، وقتیکه‌ به‌ آن‌ نزدیک‌ شودخداوند گناهانش‌ را می‌بخشد و چون‌ غسل‌ کندغفران‌ خداوندی‌ به‌ اندازه‌ آبهایی‌ که‌ بر بدن‌ او ریخته‌ می‌شود، شامل‌حال‌ او می‌شود. (من لا یحضره‌ الفقیه‌ ج‌6 ص‌336).

پنجم‌ اینکه‌:شیعیان‌ ازدواج‌ موقت‌ یا صیغه‌ را مهمترین‌ عاملی‌ می‌دانند که‌ می‌تواند رهگشای‌ ورود آنان‌ به‌ بهشت‌ باشدو معتقدند که‌ ازدواج‌ موقت‌ آنان‌ را به‌ درجه‌ای‌ می‌رساند که‌ می‌توانند در بهشت‌ با پیامبران‌ رقابت‌ کنند. برای‌ اثبات‌ این‌سخن‌ خود روایتی‌ موهوم‌ و جعلی‌ به‌ پیامبر صلی الله علیه وسلم  نسبت‌ می‌دهند که‌: هر کس‌ یکبار صیغه‌ کند از خشم‌ خداوند در امان‌خواهد بود و اگر دوباره‌ صیغه‌ کند با نیکان‌ روز قیامت‌ محشور خواهد شد و اگر سه‌ بار صیغه‌ کند با من‌ در بهشت‌ رقابت‌خواهد کرد. (من لا یحضره‌ الفقیه‌ ج‌3 ص‌366)

ششم‌ اینکه‌: آنها کسانی‌ را که‌ صیغه‌ نمی‌کنند هشدار می‌دهند به‌ اینکه‌ در قیامت‌ به‌ آنان‌ پاداش‌ کمی‌ می‌رسد، چنانکه‌گفته‌اند: هر کس‌ در حالی‌ از این‌ دنیا برود که‌ صیغه‌ نکرده‌ باشد، روز قیامت‌ در حالی‌ حاضر خواهد شد که‌ اعضای‌بدنش‌ قطع‌ گردیده‌ است‌. (تفسیر منهاج‌ الصادقین‌ ج‌2 ص‌495)

هفتم‌ اینکه‌:محدودیت‌ عددی‌ برای‌ زنانیکه‌ می‌توان‌ صیغه‌ کرد قائل‌ نیستند یعنی‌ که‌ یک‌ مرد می‌تواند هر تعداد زنیکه‌بخواهد مثلاً هزاران‌ زن‌ و یا بیشتر صدقه‌ کند (الاستبصار شیخ‌ طوسی‌ ج‌3 ص‌143 و تهذیب‌ الاحکام‌ ج‌7 ص‌259)

هشتم‌ اینکه‌: شیعیان‌ معتقدند صیغه‌ دوشیزه‌ هم‌ جائز است‌ گرچه‌ بدون‌ اجازه‌ ولی‌ او و بدون‌ گواه‌ باشد. (تهذیب‌الاحکام‌ ج‌7 ص‌254 و شرائع‌ الاحکام‌ نجم‌ الدین‌ الحللی‌ ج‌2 ص‌186)

این‌ گفته‌ مغایر حکم‌ پیامبر صلی الله علیه وسلم  است‌ که‌ فرمود نکاح‌ بدون‌ اجازه‌ ولی‌ نادرست‌ است‌.

تفاوت‌ نهم‌:شیعه‌ متعه‌ دختر خردسال‌ که‌ هنوز به‌ سن‌ بلوغ‌ نرسیده‌ است‌ را مباح‌ می‌دانند. کلینی‌ از ابی‌ عبدالله روایت‌می‌کند که‌ از او پرسیده‌ شد: آیا دختر کوچک‌ را می‌توان‌ صیغه‌ کرد؟ ابی‌ عبدالله در جواب‌ گفت‌: بله‌، مگر اینکه‌ خیلی‌بچه‌ باشد و فریب‌ بخورد. به‌ او گفته‌ شد آن‌ حدی‌ که‌ اگر به‌ آن‌ حد رسیده‌ باشد دیگر فریب‌ نمی‌خورد چقدر است‌؟ ابی‌عبدالله گفت‌: ده سال‌ (الکافی‌ فی‌ الفروع‌ ج‌5 ص‌436 الاستبصار طوسی‌ ج‌3 ص‌145، تهذیب‌ الاحکام‌ ج‌7 ص‌255)

دهم‌ اینکه‌:شیعیان‌ لواط‌ با زنی‌ را که‌ صیغخ‌ می‌شود جائز می‌دانند. در روایتی‌ منسوب‌ به‌ امام‌ رضا آمده‌ است‌،هنگامیکه‌ در مورد فرِ سؤال‌ شد وی‌ گفت‌: آیه‌ای‌ از قرآن‌ آن‌ را حلال‌ قرار داده‌ است‌ و آن‌ اینکه‌ حضرت‌ لوط‌ علیه السلام  گفت‌: «هؤلاء بناتی‌ هن‌ اطهرکم‌» روزی‌ قوم‌ لوط‌ می‌خواستن‌ با مهمانهای‌ او عمل‌ لواط‌ انجام‌ دهند حضرت‌ لوط‌گفت‌: دخترانم‌ برای‌ شما پاکیزه‌تر هستند، در صورتیکه‌ لوط‌ می‌دانست‌ خواسته‌ آنان‌ چیست‌! (الاستبصار ج‌3 ص‌243،تهذیب‌ الاحکام‌ ج‌7 ص‌415)

تفاوت‌ یازدهم‌ اینکه‌: شیعیان‌ معتقدند صیغه‌ زن‌ زناکار و یا شوهردار بلا اشکال‌ است‌ صیغه‌ با پرداخت‌ مهریه‌ زن‌ مشروع‌می‌شود، و نیازی‌ به‌ دانستن‌ اینکه‌ آیا زن‌ شوهر دارد یا خیر نیست‌. کلینی‌ در کتاب‌ کافی‌ به‌ نقل‌ از جعفر صادِمی‌نویسد، روزی‌ مردی‌ خدمت‌ ایشان‌ رسیده‌ و گفت‌: من‌ بعضی‌ مواقع‌ که‌ زن‌ زیبایی‌ را می‌بینم‌ او را صیغه‌ می‌کنم‌ وباکی‌ ندارم‌ از اینکه‌ شوهر دارد و یا زناکار است‌. جعفر صادِ گفت‌: این‌ به‌ تو ربطی‌ ندارد آنچه‌ که‌ بر تو لازم‌ است‌ این‌است‌ که‌ مهریه‌ آن‌ زن‌ را بپردازی‌. (الکافی‌ فی‌ الفروع‌ ج‌5 ص‌463، استبصار طوسی‌ ج‌3 ص‌145، تهذیب‌ الاحکام‌ ج‌7ص‌255)

در این‌ مورد شیعیان‌ استدلال‌ می‌کنند که‌ شاید صیغه‌ باعث‌ شود زن‌ زناکار از عمل‌ خویش‌ دست‌ بردار. خمینی‌ در کتاب‌تحریر الوسیله‌ به‌ این‌ مورد اشاره‌ کرده‌ است‌.

دوازدهم‌: شیعه‌ می‌گویند مدت‌ زمانی‌ صیغه‌ می‌تواند ماهها، روزها و یا چند ساعت‌ و یا برای‌ چند دقیه‌ جهت‌ ارضای‌غریزه‌ جنسی‌ زن‌ و مرد باشد. (کافی‌ فی‌ الفروع‌ ج‌5 ص‌460، الاستبصارطوسی‌ ج‌3 ص‌151)

این‌ نوع‌ صیغه‌ را استئجار الفروج‌ می‌گویند و برای‌ این‌ موضوع‌ در کتابهایشان‌ عنوان‌ گذاشته‌اند مثلاً باب‌ ما یسمی‌ باعارة ‌الفروج‌.

با توجه‌ به‌ همه‌ مواردی‌ که‌ ذکر شد می‌پرسیم‌ فرِق بین‌ صیغه‌ و رابطه‌ نامشروع‌ زنان‌ و مردان‌ در قبال‌ پول‌ چیست‌؟

اگرفرض‌ کنیم‌ کمترین‌ مدت‌ ازدواج‌ موقت‌ آنچنانکه‌ بعضی‌ از آنان‌ مدعی‌ هستند، یکماه‌ باشد یک‌ زن‌ ممکن‌ است‌ ظرف‌یک‌ سال‌ در صیغه‌ دوازده‌ مرد باشد! کدام‌ مسلمان‌ شریفی‌ راضی‌ به‌ این‌ است‌ که‌ دوازده‌ نفر در یکسال‌ به‌ نوبت‌ با دختریا خواهر و یا مادرش‌ چنین‌ عملی‌ انجام‌ دهند؟ اگر مدت‌ صیغه‌ کمتر از یکماه‌ باشد تأمل‌ کنید چه‌ خواهد شد!.

آیا با شأن‌ انسانی‌ یک‌ زن‌ متناسب‌ است‌ که‌ زندگی‌ خود را چنین‌ بگذراند و از آغوش‌ مردی‌ به‌ آغوش‌ مرد دیگری‌درآید؟ و تازه‌ این‌ عمل‌ بنام‌ شریعت‌ محمد صلی الله علیه وسلم  انجام‌ گیرد! و آیا این‌ مغایر با گفته‌ پیامبر صلی الله علیه وسلم  نیست‌ که‌ فرمود: من‌مبعوث‌ شده‌ام‌ تا مکارم‌ اخلاق را کامل‌ کنم‌.

چه‌ کسی‌ این‌ عمل‌ را برای‌ خواهر یا دخترش‌ می‌پسندد؟

حدیثی‌ از پیامبر صلی الله علیه وسلم  نقل‌ می‌کنیم‌ که‌ بیانگر کمال‌ مکارم‌ اخلاقی‌ است‌. مردی‌ خدمت‌ پیامبر صلی الله علیه وسلم  آمد و گفت‌: ای‌رسول‌ خدا به‌ من‌ اجازه‌ بده‌ تا زنا کنم‌. اصحاب‌ برافروخته‌ شده‌ و می‌خواستند آن‌ مرد را تنبیه‌ کنند، رسول‌ خدا صلی الله علیه وسلم مانع‌ شدند و از آن‌ مرد پرسیدند آیا برای‌ مادرت‌ زنا را می‌پسندی‌؟ مرد گفت‌: خیر. پیامبر صلی الله علیه وسلم  فرمودند بقیه‌ مردم‌ هم‌دوست‌ ندارند با مادرشان‌ زنا شود. آیا دوست‌ داری‌ کسی‌ با خواهرت‌ زنا کند؟ مرد گفت‌: خیر. پیامبر صلی الله علیه وسلم  فرمود بقیه‌مردم‌ هم‌ دوست‌ ندارند کی‌ با خواهرشان‌ زنا کند. سپس‌ از آن‌ مرد پرسیدند آیا زنا را برای‌ دخترت‌ می‌پسندی‌؟ مردگفت‌: خیر. پیامبر صلی الله علیه وسلم  فرمود مردم‌ هم‌ دوست‌ ندارند کسی‌ با دخترشان‌ زنا کند.

این‌ حدیث‌ نشانگر این‌ است‌ که‌ نباید مزایا و منافع‌ شخصی‌ خود را در صورتی‌ که‌ به‌ زیان‌ دیگران‌ منجر شود در نظربگیریم‌ و آنچه‌ را که‌ برای‌ خود نمی‌پسندیم‌ نباید برای‌ دیگران‌ بپسندیم‌.

بیاد گفتگویی‌ که‌ میان‌ دو نفر صورت‌ گرفته‌ بود افتادم‌ یکی‌ از این‌ دو شیعه‌ بود و از صیغه‌ دفاع‌ می‌کرد. وقتیکه‌ از اوپرسیده‌ شد نظرت‌ در مورد صیغه‌ چیست‌؟ آن‌ مرد گفته‌ بود: بسیار کار خوبی‌ است‌ و وقتیکه‌ به‌ او گفته‌ شده‌ بودخواهرت‌ را به‌ صیغه‌ من‌ دربیاورد، آن‌ مرد خشمگین‌ شده‌، و با طرف‌ مقابلش‌ گلاویز شده‌ بود.

باید پرسید ارزش‌ و کرامت‌ و عفت‌ و حیائی‌ که‌ اسلام‌ به‌ زن‌ بخشیده‌ کجا و صیغه‌ کجا؟ صیغه‌ کرامت‌ زن‌ را پایمال‌ می‌کندو موجب‌ می‌شود که‌ زن‌ بی‌ ارزش‌ و کالایی‌ برای‌ تجارت‌ باشد. اهل‌ بدعت‌ و نوآوران‌ در دین‌ از صیغه‌ بعنوان‌ مجوزوسندی‌ برای‌ لگدکوب‌ کردن‌ و تجارت‌ زن‌ آنهم‌ تحت‌ نام‌ پیروی‌ از مذهبشان‌ و دوستی‌ اهل‌ بیت‌ استفاده‌ می‌کنند.اسلام‌ مرتبت‌ و جایگاه‌ زن‌ را بالا برد اما اینها می‌خواهند زن‌ را در گرداب‌ ذلت‌ و بی‌ ارزشی‌ بیندازند.

شیعیان‌ اندیشه‌ ازدواج‌ موقت‌ را برای‌ جذب‌ جوانان‌ به‌ مذهبشان‌ بکار می‌گیرند زیرا که‌ امتیاز ویژه‌ای‌ است‌ که‌ سایر فرِو مذاهب‌ اسلامی‌ آن‌ را مردود می‌دانند. ازدواج‌ موقت‌ مجوزی‌ است‌ بای‌ جذب‌ کسانی‌ که‌ ایمان‌ و اراده‌ ضعیفی‌ دارندو آنهایی‌ که‌ برای ارضاء تمایلات‌ جنسی‌ خواهان‌ آزادی‌ مطلق‌ جنسی‌ اند.